-
نگران دختر هستم اصلاً تكان نمي خورد حتماً تا الان مٌرده بود، شايد هم بيهوش شده بود. استاد از خواندن خسته شد و گفت ...
-
کلاس عقیدتی سیاسی دوران آموزشی خدمت سربازی
-
«نه... من بی خبرم!» «نمی تونم بیام... کار واجب دارم» «اگه با من کار داشتن بگو خونه نیستم» «نه به خدا از دست تو ناراحت نشدم؛ کار دارم می خوام برم»
-
به نظر من کلاً لجبازی کردن باحاله!!! بالاخره همیشه هم که نباید تو سر نفسمون بزنیم، گناه داره طفلکی... دوست داره لج کسیو درآره؟ حرفی نیس... مام لج می کنیم که تو ذوقش نخوره!
-
به نظر من کلاً لجبازی کردن باحاله!!! بالاخره همیشه هم که نباید تو سر نفسمون بزنیم، گناه داره طفلکی... دوست داره لج کسیو درآره؟ حرفی نیس... مام لج می کنیم که تو ذوقش نخوره!
-
به نظر من کلاً لجبازی کردن باحاله!!! بالاخره همیشه هم که نباید تو سر نفسمون بزنیم، گناه داره طفلکی... دوست داره لج کسیو درآره؟ حرفی نیس... مام لج می کنیم که تو ذوقش نخوره!
-
زیر پایش خالی شد و همانجا نشست چند دقیقه ای نگذشته بود که دست گرمی را بر روی شانه ی خود که از سرما یخ زده بود احساس کرد ...
-
به نظر من کلاً لجبازی کردن باحاله!!! بالاخره همیشه هم که نباید تو سر نفسمون بزنیم، گناه داره طفلکی... دوست داره لج کسیو درآره؟ حرفی نیس... مام لج می کنیم که تو ذوقش نخوره!
-
آهای انسان هایی که سر در برف فرو برده اید، مردمی که همه ازآن دم می زنند من و شماییم، چرا باور نمی کنید همیشه و هر دم اعمالمان برای دیگرانی بوده که اسمش را گذاشته ایم مردم.
-
من همانم آن آشنا ی غریب من همانم که چشم و دل یکی نکردم من همانم که تو دانی و خودت از رگ گردن نزدیکتری میدانم و حست میکنم.